حملات پرخطر متقابل بین آمریکا و نیروهای شبه‌نظامی نشانه‌ای از رقابت گسترده‌تر بین بازیگران رقیب در عراق است ‌ــ‌رقابتی که مسئولان آمریکایی و اروپایی باید برای مهار آن همکاری کنند.

به دنبال حمله به نیروهای آمریکایی در پایگاه هوایی الاسد، بنا به گزارش‌ها امروز یک هواپیمای مسلح ای.سی-۱۳۰ عناصر شبه‌نظامی عراقی را در نزدیکی بغداد هدف گرفت؛ این جدیدترین مورد از مجموعه‌ای از حملات متقابل از آغاز جنگ در غزه است. هم دولت بایدن و هم شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران تاکنون گستره و مرگباری حملات خود را عامدانه محدود نگه داشته‌اند، و حمله امروز نیز به همین ترتیب به نظر می‌رسد برای پیام‌رسانی و بازدارندگی بود تا تنش‌افزایی. با این حال، وضع جاری کماکان ریسک زیادی برای انفجاری شدن و تبدیل به چیزی بیشتر دارد؛ خواه عامدانه یا در نتیجه آتش خطا یا خطای محاسباتی دیگر. حملاتِ تقریبا هرروزه همچنین تحرکات سیاسی پیچیده داخلی پشت پاسخ‌ عراقی‌ها به جنگ حماس-اسرائیل را نشان می‌دهد، و بازیگران متعدد رقیب سعی دارند از این منازعه به شیوه‌ای بهره‌برداری کنند که جایگاه‌شان را بالاتر ببرد بدون آنکه قدرت و درآمدی را که تاکنون کسب کرده‌اند به خطر بیندازد.

دلایل خویشتنداری شبه‌نظامیان

شمار زیادی از شبه‌نظامیان شیعه عراقی در دولت فعلی عراق هستند؛ ‌موقعیتی که بعد از سال‌ها استفاده از سلاح‌های‌شان، حمایت رژیم شیعی ایران از آن‌ها، و سابقه جنگیدن‌شان با نیروهای سنی-جهادی داعش برای کسب کرسی‌های دولت به دست آورده‌اند. مثل بیشتر شبه‌نظامیان دیگر شیعه در خاورمیانه، آن‌ها خود را بخشی از «محور مقاومت» ضدآمریکایی و ضداسرائیلی ایران می‌دانند که اخیرا تحت نام فراگیر و محلی «مقاومت اسلامی عراق» نامیده می‌شود (یک نامگزینی مجدد -که اصلا تصادفی نیست- تا از سازمان مادر این گروه‌ها ‌یعنی «بسیج عراق» که یک سازمان دولتی رسمی در عراق است، در برابر تحریم‌ها و اقدامات حقوقی بیشتر محافظت ‌کند). از ۱۸ اکتبر، ‌یک روز بعد از آنکه انفجار در بیمارستان الاهلی غزه منجر به گسترش خشم در جهان عرب شد، اعضای «مقاومت» بیش از شصت حمله پهپادی، راکتی، و موشکی علیه اهداف آمریکایی در عراق و سوریه انجام داده‌اند، از جمله یک بمب‌گذاری کنار جاده‌ای علیه یک کاروان ائتلاف. (برای فهرستی جامع از این حملات، صفحه «ردگیری حملات» را ببیند که محصول بخش «شبهنظامیان زیر ذرهبین» است و مرتب به‌روز می‌شود.)

با این حال، شبه‌نظامیان عراقی دلیل خوبی برای نمایش خویشتنداری دارند. آن‌ها نیز مثل متحد لبنانی‌شان، حزب‌الله، به بازیگران غالب در سیاست کشور بدل شده‌اند، و یک جنگ تمام‌عیار با آمریکا تسلط آن‌ها را بر قدرت به خطر خواهد انداخت. برای همین آن‌ها معمولا ترجیح می‌دهند فعالیت نظامی خود (و شاید حتی اظهارات‌شان) علیه منافع آمریکا را راکد و ساکت یا در شدت کم نگه دارند و همزمان به تحکیم جای خود در دولت ادامه دهند و منافعش را درو کنند. این منطق دیرینه سپاه بدر مورد حمایت ایران بوده (که به سازمان بدر تغییر نام داد) و حالا گویا در مورد عصائب اهل الحق نیز صادق می‌کند که یکی از تندروترین و به لحاظ سیاسی قوی‌ترین شبه‌نظامیان است. اما همه گروه‌های مورد حمایت ایران این دیدگاه را ندارند. از همه شاخص‌تر، شبه‌نظامیان تحریم‌شده از سوی آمریکا کتائب حزبالله و کتائب سیدالشهداء هستند که معتقدند حمله مکرر به اهداف آمریکایی روش موثرتری برای برتری یافتن بر رقبا است ‌ــ‌گرچه آن‌ها هم در مورد تنظیم شدت و زمان‌بندی اقدامات‌شان دقت می‌کنند تا از یک مقابله‌ به ‌مثل عمده (از طرف آمریکا) اجتناب کنند.

خویشتنداری شبه‌نظامیان همچنین ناشی از این واقعیت است که آیت‌الله العظمی علی سیستانی، رهبر مذهبی شیعه، وقتی که در ۱۱ اکتبر حمایت خود را فلسطینیان علنا اعلام کرد خواستار اقدام مسلحانه نشد. او هنوز شدیدا مورد احترام شبه‌نظامیان است، هرچند برخی از آن‌ها بیشتر از دستورات علی خامنه‌ای رهبر ایران پیروی می‌کنند.

افزون بر این‌ها، رابطه بین فلسطینیان در عراق و شبه‌نظامیان هوادار ایران تاریخی پیچیده و اغلب مناقشه‌آمیز دارد، که تمایل شبه‌نظامیان را برای ریسک کردن در راه آرمان کلی‌تر فلسطینیان را با تردید روبه‌رو می‌کند. بنیان‌گذاران شبه‌نظامیان امروز، پناهندگان فلسطینی را در گذشته مورد آزار و حمله قرار می‌دادند و آن‌ها را وفادار به صدام حسین می‌دیدند. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸، جمعیت محلی فلسطینیان از ۳۴۰۰۰ تن به حدود ۹۰۰۰ نفر رسید که تا حدی به خاطر این خشونت‌ها بوده است.

دلایل نگرانی

بزرگ‌ترین خطرِ بروز یک جنگ تمام‌عیار در عراق ناشی از رقابت بین گروه‌های شیعه است ‌ــ‌نه تنها رقابت میان جناح‌های هوادار ایران که همچنین با جنبش پوپولیست شیعه به رهبری مقتدی صدر. برخلاف لبنان، جناح‌های عراقی هوادار ایران یک رهبر مشخص ندارند و از سال ۲۰۲۰ به‌شکلی فزاینده منشعب شده‌اند؛ یعنی پس از ‌زمانی که ابومهدی المهندس فرمانده شبه‌نظامیان و مربی ایرانی او سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در حمله آمریکا کشته شدند. امروز، بسیاری از این جناح‌ها سِمت‌های کلیدی را در دولت نخست‌وزیر محمد شیاع السودانی در دست دارند. اما شماری از گروه‌های جدیدتر و کوچک‌تر، قدرت و منابع بیشتری می‌خواهند، و به عصائب اهل الحق غبطه می‌خورند که از یک گروه مسلح تندرو به یک بازیگر سیاسی کلیدی تبدیل شده است.

همان‌گونه که اشاره شد، این رقابت‌ها گهگاه برخی گروه‌ها را واداشته تا حملات بیشتری علیه اهداف آمریکایی انجام دهند، و حتی اگر عاملان حمله قصد کشتن آمریکایی‌ها را نداشته باشند، خطر بروز اشتباهات همیشه وجود دارد. مثلا در دسامبر ۲۰۱۹ یک آمریکایی در حمله شبه‌نظامیان به پایگاهی در کرکوک کشته شد؛ این حادثه چرخه‌ای از تنش‌ها را شکل داد که در نهایت باعث شد آمریکا سلیمانی را بکشد و ایران به عراق موشک‌ شلیک کند.

مقتدی صدر دیگر بازیگر کلیدی در این رقابت است؛ رقابتی که حتی پیش از جنگ غزه، به خاطر انتخابات استانی پیش روی عراق در ۱۸ دسامبر در حال داغ شدن بود. این روحانی خشن و جنجالی از قدیم به احساسات ضداسرائیلی و ضدآمریکایی برای کسب منافع سیاسی متکی بوده است. مثلا در سال ۲۰۲۰ جنبش او فشار وارد کرد تا یک قانون ضد-عادی سازی روابط با اسرائیل مجددا با اعمال مجازات مرگ برای عراقی‌هایی که مرتکب «همکاری با اسرائیل» شوند، به موقع اجرا گذاشته شود.

بحران جاری سبب‌ساز نوعی بازگشت برای صدر شد؛ چون او سال گذشته بعد از آنکه اکثریت کرسی‌های مجلس را بُرد اما نتوانست دولت تشکیل دهد، از صحنه سیاست عقب کشید. او تنها چهره ملی است که یک جنبش سیاسی توده‌ای را رهبری می‌کند، و اغلب از این نفوذ عمومی برای بیان مطالبات حداکثری استفاده می‌کند ‌ــ‌البته بیشتر برای شرمسار کردن دولت السودانی و به چالش کشیدن گروه‌های تندرو درباره قلمرو عقیدتی خودشان، تا تحقق این مطالبات. مثلا او مکررا خواستار پایان حضور نظامی آمریکا و تعطیلی سفارت آمریکا شده، و حتی از حامیان خود خواسته تا طی سفر ۵ نوامبر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا به عراق، به خیابان‌ها بریزند. هم او و هم رهبران شبه‌نظامیان همچنین برای برگزاری اعتراضات انبوه در نزدیک مرز اردن فراخوان دادند که به معنای «نزدیک‌ترین فاصله ممکن با اسرائیل» است. هواداران صدر جمعیتی انبوه گرد آوردند ولی شبه‌نظامیان نه آنقدر (هرچند هردو گویا به هدف فرعی خود یعنی ترساندن امّان دست یافتند). پیش‌تر در تابستان امسال، هواداران صدر برای اعتراض به یک حادثه قرآن سوزی در استکهلم، به سفارت سوئد هجوم بردند که اساسا دولت السودانی را ناچار ساخت با اخراج سفیر سوئد حفظ آبرو کند.

در واقع، در این محیط که جناح‌ها تلاش می‌کنند از همدیگر «تندروتر» باشند، تشکیلات هوادار ایران که بر کشور حکومت می‌کند شاید گزینه دیگری نداشته باشد غیر از آنکه لحن شدیدتری اتخاذ کند. در ۳۰ اکتبر، هادی العامری از سازمان بدر با صدور بیانیهای خواستار خروج ائتلاف جهانی علیه داعش شد، و مدعی شد که تهدید داعش دیگر توجیهی برای حضور نظامی خارجی نیست. هرچند چنین اظهاراتی شاید منجر به هیچ گونه گام عملی از سوی دولت نشود، می‌تواند محیطی ایجاد کند که بیشتر پذیرای خشونت ضد-غربی باشد.

پیامدهای سیاست‌گذاری

دولت بایدن رویکردی ترکیبی در برابر موج جاری حملات شبه‌نظامیان اتخاذ کرده است. تا پیش از حمله ای.سی-۱۳۰ در نزدیک بغداد، پاسخ‌های واشنگتن به حملات به تاسیسات آمریکایی در سوریه رخ می‌داد نه عراق؛ این امر در راستای میل دولت به اجتناب از بی‌ثبات‌سازی اوضاع برای شریک خود در عراق بود. این رویکرد بازتاب استراتژی خود شبه‌نظامیان بود که درک می‌کنند حملات در داخل عراق خطرات بیشتری در پی خواهد داشت، و بیشتر حملات اخیرشان را متوجه سوریه کرده‌اند؛ جایی که بسیار بیشتر مشتاق‌ اند تا واقعا موجب خروج آمریکا شوند.

در ۱۷ نوامبر، آمریکا تحریم‌های تازه‌ای علیه کتائب سیدالشهداء و چند چهره کتائب حزبالله وضع کرد؛ حرکتی عمدتا نمادین که بعد از هفته‌ها حملات کاملا انتظارش می‌رفت. اما این‌گونه تحریم‌ها، گذشته از ارسال پیامی صریح به شبه‌نظامیان، اثر عملی چندانی ندارد. این گروه‌ها و رهبران‌شان چندان در معرض نظام مالی آمریکا نیستند، و تحریم‌ها نیز مانع مشارکت آن‌ها در نظام سیاسی عراق نمی‌شود، همان‌گونه که در نقش برجسته عصائب اهل الحق در دولت جاری مشهود است.

واشنگتن، شاید به عنوان چراغ سبزی به خویشتنداری السودانی، همچنین اخیرا معافیت‌هایی صادر کرده که به دولت عراق امکان خرید گاز طبیعی و برق از ایران را می‌دهد. این‌ها تمدید معافیت‌های موجود هستند که تحت آن‌ها بغداد می‌تواند پرداخت‌ها را در یک حساب ایرانی در بانک تجارت عراق ذخیره کند. مجموع مقدار ذخیره‌شده از زمان اعمال تحریم‌های مرتبط بالغ بر۱۰ میلیارد دلار می‌شود؛ اینکه ایران اجازه یابد واقعا به وجوه ذخیره دسترسی داشته باشد یا نه داستان دیگری است. (قابل توجه آنکه دولت ترامپ نیز این معافیت‌ها را صادر می‌کرد، هرچند اغلب به جای اینکه شصت روزه باشد به سی روز تقلیل می‌یافت، ولی این محدودیت تاثیر چندانی در از بین بردن وابستگی عراق به تامین انرژی از ایران نداشت.)

هماهنگی بیشتر با کشورهای اروپایی نیز حیاتی است ‌ــ‌در پایگاه‌های عراقی که هدف گرفته‌شده، نیروهایی از دیگر کشورهای عضو ائتلاف هم حضور دارند، و درست چند هفته پیش نیکولاس مازیه، گروهبان نیروهای ویژه فرانسه در جریان عملیاتی علیه عناصر داعش در کرکوک به‌ شکلی غم‌انگیز کشته شد. تبادل و اشتراک اطلاعاتی وسیع‌تر درباره صحنه پیچیده شبه‌نظامیان عراق نیز به طور خاص مطلوب خواهد بود. افزون بر این، برخی از این کشورها در تهران سفارتخانه‌های فعال دارند و در عراق هم به چهره‌های کلیدی در تشکیلات هوادار ایران -که دولت آمریکا از آن‌ها دوری می‌کند- دسترسی بیشتری دارند. همه این مجراها را می‌توان برای تکمیل پیام‌های دیپلماتیک و بازدارنده واشنگتن به کار برد. مثلا طی بحران جاری، فرانسه برای تماس با حزب‌الله ‌ــ‌نیروی نیابتی اصلی در «محور مقاومت» ایران‌ــ‌ علنا پیشقدم شد.

اما در نهایت، عمل‌گرایی و خویشتنداری در میان بازیگران گوناگون عراقی را نباید چیزی بیش از یک امر تاکتیکی و کوتاه‌مدت دید. هدف استراتژیک اصلی واشنگتن تغییر نمی‌کند: تقویت دولت عراق و تضعیف شبه‌نظامیان.

بلال وهاب هموند واگنر در انستیتو واشنگتن است. سلین اویسال هموند مهمان ۲۴-۲۰۲۳ در انستیتو و رزیدنت از سوی وزارت امور اروپا و خارجه فرانسه است.

magnifier linkedin facebook pinterest youtube rss twitter instagram facebook-blank rss-blank linkedin-blank pinterest youtube twitter instagram